معنی تدی براندز

حل جدول

تدی براندز

کشتی ‌گیر آمریکایی

کشتی گیر معروف آمریکایی


کشتی ‌گیر آمریکایی

تدی براندز


کشتی گیر معروف آمریکایی

تدی براندز


نام مردانه فرنگی

تدی


نام کوچک شرینگهام

تدی

لغت نامه دهخدا

تدی

تدی. [] (اِخ) (سینه) لقب یهودای حواریست (انجیل مرقس 3:18). در بعضی از نسخه های قدیمی متی تدیوس و یکی لباوس و دیگری «لبیوس که اسم دیگرش تدیوس است » می نویسد. لوقا در هر دو نسب نامه اش او را یهودا خطاب میکند. (انجیل لوقا 6:16 کتاب اعمال رسولان 1:13). رجوع به یهودا شود. (از قاموس کتاب مقدس).


تدیوس

تدیوس. [] (اِخ) رجوع به تدی شود.


لبی

لبی. [ل َب ْ بی] (اِخ) نام یکی از حواریون عیسی.او را تدّی نیز نامند. یکی از اسمهای یهودای رسول است (10:3) که او را تدی گویند. (قاموس کتاب مقدس).


متقارب

متقارب. [م ُ ت َ رِ] (ع ص) با یکدیگر نزدیک گردنده. (آنندراج). نزدیک و نزدیک به یکدیگر. (ناظم الاطباء).فرهنگستان ایران «همرس » را بجای این کلمه پذیرفته است: و این اقوال متقارب المعنی است. (ابوالفتوح رازی، یادداشت به خطمرحوم دهخدا). و رجوع به واژه های نو فرهنگستان ایران شود. || (در اصطلاح عروض) بحری است از بحور عروض و در آن به هشت فعولن، بیت تمام شود. (منتهی الارب) (از آنندراج) (ناظم الاطباء). یا دوبار فعولن فعولن فَعَل. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب). سمی به لقرب اوتاده من اسبابه. (منتهی الارب). متقارب را ازبهر آن متقارب خوانند که اوتاد و اسباب آن به هم نزدیک اند، هر وتدی بر عقب سببی و هر سببی بر عقب و تدی و هم از این معنی آن بحر مستحدث را متدارک نام کردند. بناء بحر متقارب بر سه متحرک و دو ساکن است و اجزاء آن هشت بار فعولن است و خلیل [رحمهاﷲ علیه] از این جزو هیچ بحر دیگر تخریج نکرده است و از وی پرسیدند که چرا سبب فعولن بر وتد تقدیم نکردند و بحری بر وزن فاعلن فاعلن بیرون نیاوردند جواب داد که از بهر آن که ابتدا باید که قوی تر از انتها باشد و چون ارکان این بحر و تدی و سببی بیش نیست کراهیت داشتند که ابتدا را ضعیف گردانند و بحری برعکس ترکیب متقارب تخریج کنند که آنگه سبب مفرد را بر وتد مفرد تقدیم کرده باشند ولکن بعض متأخران این تصرف را کرده اند و بر عکس بناء بحر متقارب بحری بیرون آورده اند اجزای آن هشت بار فاعلن و نام آن بحر متدارک نهاده. (از المعجم فی معاییر الاشعارالعجم چ مدرس رضوی چ 1 ص 55). نام یکی از بحور عروضی که آن را تقارب نیز گفته اند... بقول صاحب نصاب الصبیان تقارب بحری است از بحور عروض بر وزن فعولن فعولن فعولن فعول. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). بناء بحر متقارب بر خماسی مجرد است و اجزاء آن چهار بار فعولن فعولن و ازاحیف آن شش است قبض و قصر و ثلم و ثرم و حذف و بتر... مثال از مثمن سالم:
دو عید است ما را ز روی دو معنی
فعولن فعولن فعولن فعولن
هم از روی دین و هم از روی دنیا
فعولن فعولن فعولن فعولن.
(از المعجم فی معاییر اشعارالعجم چ مدرس رضوی چ 1 ص 132). و رجوع به همین کتاب صص 55 و 132- 134 شود. نزد اهل عروض نام بحری از بحور مشترک میان عرب و عجم و آن هشت بار «فعولن » می باشد برخی از متقارب جنس دیگری بیرون آوردند و آن را مخترع و جنب و رکض الخیل نام نهادند و آن هشت بار فاعلن است در کلام عرب مخبون استعمال میشود. (از کشاف اصطلاحات الفنون). و رجوع به تقارب شود.
- متقارب سالم، فعولن فعولن فعولن فعولن:
ز دوران و چرخ فلک دل فکارم
دواء دل آخر ز پیش که آرم.
(یادداشت به خط مرحوم دهخدا).

گویش مازندرانی

تدی

پرز حصیر

سخن بزرگان

تدی روزولت

مهمترین عنصر فرمول موفقیت عبارت است از شیوه کنار آمدن با مردم.

کسی که اشتباه نکند، پیشرفت هم نمی کند.

واژه پیشنهادی

معادل ابجد

تدی براندز

678

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری